Bast Miraculous

به بهترین میراکلس خوش اومدید

🗡🔫مبارزان۱🔫🗡

𝐏𝐚𝐫𝐩𝐚𝐫𝐲 · 09:21 1399/11/05

سلااااممم

من پریا هستم 

براتون ی داسان آوردم

داستان میراکلسه

اسمشم مبارزانه

یکوچولوشو اینجا میزارم

بقیشو ادامه ی مطلب

آدرین برای بازرسی اوضاع مخفیگاه ها در حال بررسی مخفیانه ی مخفیگاه ها بود تا میتوانست صصورتش را پنهان میکرد به دو دلیل اولا که ممکن بود هر لحظه دار و دسته ی هاکماث او را ردیابی کنند و دوما که اگر کسی از مخفیگاه اورا میشناخت دیگر کارش تمام بود باید سه ساعت به سوالهای آنها جواب میداد همانطور که مشغول گذر لیدی باگ هم او را تحت نظر داشت بعد از یک ماه تازه آدرین را پیدا کرده بود . لیدی باگ همه چیز را در نظر گرفت یویویش را به یکی از درخت ها گیر داد و تاب خورد حین تاب خوردن آدرین را که داشت میگذشت هم گرفت و او را با خودش داخل یکی از کوچه ها برد وقتی وارد کوچه شدند لیدی باگ در همات لحظه تبدیل به خودش شد کوچه ی باریکی بود به دیوار تکیه داد و مخفیانه اطراف را دید زد تا کسی تحت نظر نداشته باشدشان آدرین هم اول شوک زده شد و بعد خودش هم به دیوار چسبید تا کمتر در دید باشد بعد از اینکه مرینت مطمئن شد اوضاع خوب است عینک افتابی اش را برداشت بعد برگشت رو به آدرین و گفت :((واای سلام آدرین حالت خوبه؟)) آدرین که هنوز هم در شوک بود گفت:((آ...آ...آره)) بعد یک نفس عمیق کشید و به خودش آمد و گفت:((خوبم))

سفر عشق ❤⏰

Ani · 11:39 1399/11/03

میخوام یه داستان بنویسم به نام سفر عشق 

اما خب نویسنده ی اصلی این داستان نیستم و از یه وب دیگه با اجازشون کپی میکنم

همون زور که گفتن اجازه گرفتم تاکید میکنم اجازه گرفتمممممممم

 

اسم داستان سفر عشق هستش

24 پارته 

اسم نویسنده اصلی❤레이디 엘리스❤ هستش

و از وب miraculousanime کپی شده استتتتتتتتت😐😐😐

امروز پارت اول رو میزارم

باییی